من 35 سال سن دارم و هرگز ماساژ نداده ام. دیوانه؟ شاید دوست دارم فکر کنم می دانم دارم چه کار می کنم. واقعیت این است که من تقریباً مطمئن هستم که این تجربه را دوست دارم، اما نمیخواهم به تجربه 50 تا 100 دلار در ماه “نیاز” داشته باشم. من دوستانی را می شناسم که “باید هر چند هفته یک بار ماساژ دریافت کنند”. الان معتاد شده اند این تنها راهی است که آنها می توانند یک هفته پر استرس در محل کار را کاهش دهند یا بدن دردمند را از آخر هفته تمیز کردن بهاری جوان کنند. در دنیای تجارت من همین اعتیاد را دیده ام. به نظر می رسد مدیران در همه سطوح نمی توانند داده های خود را بدون “ماساژ” داده های آنها به معاونین یا پرسنل C-Suite تحویل دهند. من آن را انجام دادم. شما آن را انجام داده اید. فکر می کنم همه این کار را کردند. من در مورد بررسی داده ها برای بررسی صحت صحبت نمی کنم. من در مورد ماساژ داده ها صحبت می کنم تا جایی که شروع به کمی احمقانه شدن می کند. گرد کردن این عدد زمانی که احتمالاً اصلاً نباید گرد شود. باعث میشود که افزایش هزینهها در بالا چندان شدید نباشد، و کاهش خالص آن چندان عمیق نباشد. شاید شما مقداری “منطق” را اعمال کرده اید تا داده ها آنچه شما را منعکس می کند من فکر می کنم اگر عملکرد شما بهتر بود این اتفاق می افتاد. این افتضاحه پس چرا وقتی داده از ما خواسته می شود اینقدر عصبی می شویم؟ علاوه بر کنترل کیفیت برای اطمینان از یک مجموعه داده تمیز، چرا ما زمان زیادی را برای پردازش داده ها قبل از اینکه در زنجیره حرکت کند صرف می کنیم؟ ما اینجا از چه می ترسیم؟ متوجه شدم همه ما میخواهیم برای رئیسهایمان خوب به نظر برسیم، مثل اینکه واقعاً ارزش چکهای حقوق خود را داریم. اما بیایید به این موضوع از بالا به پایین نگاه کنیم. تصور کنید که یک مدیر عامل هستید و در واقع سعی می کنید یک تجارت موفق را اداره کنید. شما باید تصمیمات سختی بگیرید و اگر با داده های درست مسلح باشید، شانس خوبی برای تصمیم گیری درست دارید. شما دادههای مهمی را از تیم مدیریت خود درخواست کردهاید، و این دادهها در قالبهای مختلف به صندوق ورودی شما سرازیر میشوند: اکسل، ورد، و… چه کسی چیزی برای شما در NotePad فرستاد؟ در آنجا سعی می کنید همه چیز را کنار هم بگذارید. اعدادی که باید در چندین بخش مطابقت داشته باشند، اما اینطور نیست. شما شروع به تعجب می کنید که چگونه آنها متفاوت هستند. سپس به شما ضربه می زند. شما به “داده های واقعی” نگاه نمی کنید. که داده ها ماساژ داده شده است. به شماره چه کسانی اعتماد دارید؟ شما وقت ندارید با همه جزئیات تماس بگیرید. شما فردا صبح یک ارائه به هیئت مدیره دارید و هنوز روی عرشه اسلاید خود کار می کنید. الان در مورد اعداد ماساژ شده چه احساسی دارید؟ پس جواب چیست؟ اگر گروهی را مدیریت می کنید، آیا می خواهید آنها قبل از اینکه به شما برسد شماره های خود را ماساژ دهند؟ اگر مدیر عامل هستید، اعداد خرد شده را ترجیح می دهید که بهترین داستان را بیان کنند یا داستان واقعی؟ آیا اعضای هیئت مدیره وجود دارد؟ من مطمئن هستم که شما مدیر عاملی را نمی خواهید که با داده های عظیم آماده شده باشد. شما سهامداران دارید، درست است؟ پس بیایید گفتگو را شروع کنیم. چه چیزی لازم است تا راحت باشید که دادههای خود را همیشه در اختیار داشته باشید و مدیرانتان در هر زمان آن را ببینند؟