در اواسط دهه 1990، من در یک عروسی شرکت کردم که در آن پدر یکی از دوستانم دوربین دیجیتال جدید خود را به نمایش گذاشت. گروهی از دوستان، خانواده و اعضای جشن عروسی دور هم جمع شده بودند و منتظر بودند تا نوبت آنها برای گرفتن یک عکس “دیجیتال” باشد. روند تا حد زیادی آشنا بود: همه کنار هم میایستند، لبخند میزنند، شمارش سریع «پنیر 1-2-3» و سپس فلاش دوربین روشن میشود و باعث میشود که سوژههای ژست بهطور ناخوشایندی پلک بزنند، در حالی که چشمانشان سعی میکنند خود را با نور کم وفق دهند. از اتاق اما بعد همه چیز عجیب شد. همه افراد حاضر در تصویر اطراف عکاس جمع شدند و او با افتخار عکس تازه گرفته شده را روی صفحه LCD دوربینش به آنها نشان داد.
در آن زمان، این بررسی فوری عجیب به نظر می رسید. عکس ها باید یک عمل ایمانی باشد. یکی فقط چند ثانیه بعد از گرفتن عکس آنها را ندید. حتی پولارویدها قبل از اینکه عکس کم فای با رنگ های عجیب و غریب به آرامی ظاهر شود، به چند دقیقه تکان دادن نیاز داشتند. به اندازه کافی عجیب، به محض اینکه فلاش از گروه من به پایان رسید، متوجه شدم که با علاقه زیادی بزرگنمایی می کنم تا عکس دیجیتال خود را روی LCD کوچک و درخشان ببینم.
LCD کوچک بود و کیفیت تصویر کمی مبهم بود، اما جزئیات کافی برای قضاوت در مورد کیفیت کلی تصویر را نشان می داد. چشمان سوژه A بسته بود که نتیجه یک پلک زدن نابهنگام بود. چانه دوتایی سوژه B با نور شدید فلاش دوربین به طرز ناراحت کننده ای برجسته شد. سوژه C وزن اضافی را که دوربین به شکم برآمده اش اضافه می کرد را دوست نداشت. مشکلی نیست عکس حذف شد و ما برای یک عکس دیگر در صف ایستادیم، این بار روی باز نگه داشتن چشمهایمان، چانههای ما به سمت بالا و بیرون و شکمهایمان مکیده شده بود.
از ناامیدی جلوگیری شد
من در سنین جوانی به سمت عکاسی کشیده شدم و از آن دلسرد شدم. دمیدن چهار فیلم از 110 در اولین کداک اینستاماتیک سرگرم کننده بود تا اینکه مجبور شدم هفته ها منتظر بمانم تا مادرم فیلم را توسعه دهد. دوربین فیلمبرداری نقطهای در سالهای نوجوانی من به دلیل پوشاندن دائمی انگشت من روی لنزهای عجیب و غریب، عکسهای ویران زیادی تولید کرد. من یک بار در لایکای قدیمی پدرم فیلمی را گرفتم که می توانست یک فیلم کامل باشد، اما متوجه شدم که فیلم به دلیل بارگذاری نامناسب پیشرفت نمی کند. کار با مواد شیمیایی در اتاق تاریک تمرین خوبی بود، اما فقط به تصمیم من برای دیجیتالی شدن آسانتر کمک کرد.
دیجیتال به من بازخورد فوری داد، که به نوبه خود این فرصت را به من داد تا اشتباهاتم را تصحیح کنم، عکس هایم را دوباره ترکیب کنم یا به سادگی ایده را به طور کامل منتقل کنم. دیجیتال گزینه هایی مانند اتصال به مک بوکم برای پیش نمایش فوری با وضوح کامل به من می دهد. من هنوز هم اشتباهات زیادی مرتکب می شوم (“نه واقعاً، می خواستم روی انگشت شست پای کودک تمرکز کنم، نه صورت او.”). با این حال، اکنون می توانم بیشتر اشتباهاتم را در این زمینه تشخیص دهم و تصحیح کنم و بعد از چند بار تصحیح تکنیک ها، تمایل به تسلط بر تکنیک ها دارم. فناوری دیجیتال به من کمک کرده تا به عنوان یک عکاس پیشرفت کنم.
کاهش تاخیر
به همین ترتیب، گرفتن داده های دیجیتال به شرکت ها کمک می کند تا کسب و کار خود را بهبود بخشند. در Domo، ما برای کاهش تأخیر بین جمعآوری داده و تجسم دادهها کار میکنیم. ما آیندهای را تصور میکنیم که در آن لحظهای که دادههای شما منتشر میشوند، گروه شما میتوانند اطراف صفحههای LCD درخشان خود جمع شوند تا تجسم آن را ببینند. تصور کنید کسب و کار خود را با تأخیر داده کمتر اداره می کنید. چه جزئیاتی را متوجه خواهید شد یا چه اشتباهاتی را می توانید اصلاح کنید؟ آیا بودجه های ضعیفی دارید که باید “مکیده شوند؟”