چی پست کنم؟ | دومو


در حالی که برخی از شرکت‌ها دسترسی کارمندان به سایت‌های رسانه‌های اجتماعی را مسدود می‌کنند، شرکت من فقط باعث شد که رسانه‌های اجتماعی از a نیاز. عالی! مهندسان و توسعه دهندگان اطراف من این نیاز را بسیار جدی می گیرند. وقتی می شنوم که یکی از همکاران با صدای بلند استراتژی انتشار خود را طوفان فکری می کند، حداقل یک خنده در روز می خندم. من خودم آنجا بودم، اما درستش کردم. در اینجا نحوه انجام آن است.

جنبه مورد علاقه من از رسانه های اجتماعی اشتراک گذاری اطلاعات مفید بالقوه است. وقتی چیزی برای به اشتراک گذاشتن دارم، به طور ذهنی محتوا را به دنبال کنندگان، دوستان یا ارتباطاتی که در هر رسانه اجتماعی دارم متصل می کنم. به عنوان مثال، فیس بوک برای پست کردن اخبار خانوادگی و حکایات احمقانه است، Path جایی است که من عکس های لوموگرافیک از غروب خورشید را پست می کنم، Pinterest مخزن من است “اوه هی باحال!” در فضای خالی، Foursquare بی معنی است و توییتر جایی است که من رشد می کنم. توییتر اولین چیزی است که صبح و آخرین چیزی که در شب چک می کنم

“پس در مورد چی توییت می کنی؟” این فهرست همچنین پاسخ مناسبی به سؤالی در مورد علایق شخصی من خواهد بود. “استراتژی محتوای” من برای توییتر ساده است. من افراد با علایق مشابه را دنبال می کنم و در مورد چیزهایی که به من علاقه دارند توییت می کنم.

وقتی برای اولین بار در توییتر ثبت نام کردم، چند نفر از دوستانم را دنبال کردم و بعد فکر کردم: “هوم، حالا چه چیزی؟” دنبال کردن طراحان به این معنی بود که فید توییتر من جریانی از پیوندها به منابع خوب طراحی/توسعه وب، LOLCATS و سخنان کوتاه درباره افرادی بود که سلیقه خوب و درک درستی از فضای سفید ندارند. از خواندن توییت‌های دیگران خوشحال بودم، اما اشتیاق آزاردهنده برای توییت کردن در اعماق ذهنم ایجاد می‌شد. در نهایت گرایش های درونگرای خود را کنار زدم و شروع به توئیت کردم. طراحی نقطه شروع طبیعی بود همانطور که من می دانستم. وقتی ترس اولیه از توییت کردن را غلبه کردم، ابراز وجود آسان شد. علاوه بر طراحی، ترکیبی از عکس‌های آیفون، توصیه‌های رستوران، رویدادهای خانوادگی، موسیقی و غیره را اضافه کردم. بعد از حدود یک سال متوجه شدم که تعدادی از بازیکنان حرفه ای فوتبال از توییتر استفاده می کنند. من آنها را توییت کردم. برخی پاسخ دادند. مثل پرتاب بنزین روی آتش بود.

فوتبال همیشه عشق من بوده است، اما در ایالات متحده، اطلاعات در مورد این ورزش در بهترین حالت دست نیافتنی است. قبل از توییتر، کسی را نداشتم که بتوانم با او «فوتبال صحبت کنم». من مسابقات را در کانال اسپانیایی تماشا می کردم بدون اینکه تفسیر را بفهمم اما از عمل لذت می برم. احساس غریبی کردم. ارتباط با فوتبالیست ها و هواداران از طریق توییتر چشمانم را به دنیایی پر از افرادی مانند من باز کرد. دیگر احساس عجیبی نداشتم. من بیشتر شبیه یک هیپستر بودم. من که به خاطر قدرت های هیپستر جدیدم جسارت یافته بودم، شروع به دنبال کردن و توئیت کردن در مورد فوتبال کردم. من هنوز در مورد طراحی، عکاسی و موسیقی توییت می‌کردم، اما فوتبال به شدت در ترکیب بود. من سعی نکردم موضوعات را از هم جدا کنم. پیروان از دست رفتند، اما حتی تعداد بیشتری نیز به دست آمد.

من به طور کلی هنوز در مورد همان موضوعات اساسی که چهار سال پیش بودم توییت می کنم. به همکارانم یا هر کسی که اولین توییت خود را در نظر دارد، توصیه من به شما این است که به علایق خود وفادار بمانید و صادق باشید. به تمام فالوورهایی که دارید فکر کنید، اما در مورد چیزها زیاد فکر نکنید. در هر توییت حدود 140 کاراکتر قابل توجه را بگنجانید. سپس سگک بزنید و نگه دارید. این چیزها می تواند اعتیاد آور باشد!




دیدگاهتان را بنویسید