از منطقه راحتی ام خارج شدم





/ از منطقه راحتی ام خارج شدم















من یک توسعه دهنده نرم افزار هستم. اجتماعی بودن در اینترنت به معنای پیشرفت شغلی من بود. من وبلاگ های فناوری داشتم، از توییتر استفاده کردم و در انجمن ها و گروه های خبری صحبت کردم. هیچ یک از این تعاملات در سطح شخصی نبود. همیشه در مورد فناوری یا رفع مشکل کدگذاری بوده است.

آزمایش #دوموسیال برای من سخت و کمی ترسناک بود. من احساس کردم اشتباه می کنم در مورد خودم آنلاین یا در محل کار صحبت کنم. آه! چه می شود اگر همکاران و دیگران بفهمند من واقعاً چه چیزی را دوست دارم و چه کسی هستم. این آزمایش خارج از منطقه راحتی من بود.

به هر حال تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. من یک وبلاگ آشپزی راه اندازی کردم. از غذای خوب لذت می برم. عصری که اولین مقاله ام را منتشر کردم، احساس کردم روز کاری بعدی جالب خواهد بود. آنقدرها هم که فکر می کردم بد نبود. چند نفر از دوستانم در وبلاگ من نظر دادند و خندیدند. فکر می کردند خنده دار است. در مورد آشپزی و اینکه چگونه مردانه نیست اشاره ای به شوخی داشت.

وقتی مقاله دومم را منتشر کردم، چند روز بعد، ایمیلی به همه توسعه‌دهندگان در Domo ارسال شد و به آنها گفت که دستور پخت کیش من را بررسی کنند. این به عنوان شوخی بود و جالب بود. من خندیدم. چیزی که برای من جالب بود این بود که چندین همکار جلوی من را گرفتند و گفتند این دستور پخت عالی است.

حدس می‌زنم توصیه‌های اخلاقی یا توصیه‌ای به کسانی که نگران اجتماعی بودن در اینترنت هستند این باشد که این کار را انجام دهند. پیدا کردن دوستان جدید و قدردانی شدن برای کسی که هستید لذت بخش است.













دیدگاهتان را بنویسید