اعترافات یک نوزاد تازه کار در شبکه اجتماعی


هنگامی که جاش شروع به به اشتراک گذاشتن جزئیات آزمایش #دومواجعه ای کرد، احساس ترس و وحشت خاصی کردم. من در فضای رسانه های اجتماعی بسیار ساکت بوده ام و این آزمایش مستلزم مشارکت مداوم و فعال من است. این می تواند به طور جدی هدف من را از ظاهر نشدن در صفحه اول جستجوی گوگل با نام خود، یا شاید پست کردن چیزی که نمی خواهم بقیه دنیا ببینند، به خطر بیندازد. از سوی دیگر، هیچ زمانی مانند زمان حال برای امتحان چیز جدیدی وجود ندارد.

دهه‌ها پیش، رویداد خاصی که شاهد آن بودم، انتظارات من از رسانه‌های اجتماعی را مشخص کرد، گروهی متشکل از چهار دختر نوجوان را دیدم که همگی در یک غرفه در یک رستوران نشسته بودند و همگی حدود 20 دقیقه با تلفن همراه خود با افراد مختلف صحبت می‌کردند. چرا همه آنها باید در یک مکان، در یک زمان ملاقات می کردند، اگر قرار بود تنها با افرادی که آنجا نبودند ارتباط برقرار کنند؟ از آن زمان، من به شبکه های اجتماعی با این تصویر همیشه در ذهنم نگاه می کنم.

در ابتدای پروژه، من کاملاً در شبکه های اجتماعی تازه کار نبودم. من یک حساب کاربری لینکدین داشتم که در همان زمان آنلاین شدن لینکدین ایجاد کردم. من فقط تا به حال 100٪ مشخصات را پر نکرده ام. زمانی که من برای اولین بار استفاده از لینکدین را شروع کردم، صرفاً برای حفظ ارتباط با همکاران بود. اکنون مردم برای خیلی بیشتر از آن استفاده می کنند. خواهر من از LinkedIn به طور گسترده برای تجارت خود استفاده می کند. او به تعدادی از گروه ها وابسته است و به طور منظم تخفیف های تجاری ویژه و پیام هایی را برای ارتباطات خود ارسال می کند. ممکن است این بهترین راه برای دستیابی به مخاطبان هدف او نباشد، اما راه خوبی برای استفاده از رسانه های اجتماعی برای معرفی مردم به کسب و کار او است.

من همچنین یک حساب کاربری در فیس بوک داشتم، اما پس از تکمیل مراحل تنظیم Timeline، متوجه شدم که فیس بوک در حال ثبت 9 رویداد در زندگی من از بدو تولد تا کنون است. حداقل فیس بوک به طور کلی مرا شناخت. تلاش برای ردیابی امتیاز Klout من پس از ثبت نام در این سرویس تا حدودی مشکل ساز بود. و من نمی توانستم به کسی برای تأثیرگذاری بر من پاداش دهم. انگار فقط تا حدی در دنیای کلوت وجود داشتم. من بالاخره مشکل را در توییتر پیگیری کردم. در حالی که من یک حساب توییتر داشتم، در واقع هرگز پیامی توییت نکرده بودم. Klout (و همتای Klouchebag آن) به سادگی نمی توانند با این واقعیت کنار بیایند که شخصی که از سرویس شبکه اجتماعی استفاده می کند هرگز توییت نمی کند. بعد از اینکه اولین توییتم را فرستادم، ناگهان در چشم کلوت تبدیل به یک شخص شدم.

وقتی صحبت از توییتر شد، استفاده ای از این سرویس پیدا کردم. من توییت‌های یک شرکت را در مورد یک محصول آینده دنبال می‌کنم، بنابراین به‌روزرسانی‌های به موقع درباره برنامه بتا، ویژگی‌های جدید، بررسی‌ها و غیره دریافت می‌کنم. این یک فروشگاه برای اطلاعات درست است و من مجبور نیستم برای آن در سراسر وب جستجو کنم. من همچنین واکنش دیگران را به محصول می بینم. با بیش از 100000 نفر که پیشرفت را دنبال می کنند، این کاملاً تأثیرگذار است.

با فکر کردن به این نوجوانان، آنها منادی عذاب نبودند که در آن زمان فکر می کردم. فقط والدین بدی از طرف آنها بود. توانایی دسترسی به دیگران در سراسر کشور و سراسر جهان یک دستاورد باورنکردنی است. من در سرتاسر دنیا دوستانی دارم که علایق مشابهی با من دارند و ما در تماس هستیم. همانطور که شبکه های اجتماعی بیشتر در زندگی مردم ریشه دوانده است، جهان به کوچک شدن ادامه خواهد داد. زمان شگفت انگیزی برای زنده بودن است و فقط بهتر می شود.

بله، قطعا وقت آن رسیده که چیز جدیدی را امتحان کنید.




دیدگاهتان را بنویسید