به عنوان یک رهبر تجاری، به پایلوت سازمان خود کمک می کنید.
شما دادههایی دارید که مانند ابزارهای موجود در کابین خلبان به شما کمک میکند تا اندازهگیری کنید که سازمان شما دقیقاً چقدر بالا، با چه سرعتی و در چه جهتی پرواز میکند. اما اگر به تمام اطلاعاتی که نیاز دارید دسترسی نداشته باشید، متوجه خواهید شد که نسبت به فرصتها و تهدیدهایی که دائماً شما را احاطه کردهاند، کور هستید. رهبران تجاری که خود را در این موقعیت میبینند، اغلب راه خود را گم میکنند و ریسک میکنند که شرکتهایشان را با خود به زمین بزنند.
در اینجا دو دلیل وجود دارد که چرا رهبران کسبوکار چشمپوشی میکنند و چگونه میتوان وضوح بیشتری را معرفی کرد.
دلیل شماره 1:
هنگامی که داده های شما در صفحات گسترده، سیستم ها و برنامه های کاربردی مختلف زندگی می کنند، دیدن تصویر بزرگ دشوار است. این به شما بستگی دارد که چندین گزارش مختلف را برای درک روندها، علت ها و همبستگی ها در داده های خود جمع آوری کنید. هر گونه نظارت – مهم نیست چقدر کوچک – می تواند شما را نسبت به اطلاعاتی که برای تصمیم گیری تجاری بعدی شما حیاتی است، نابینا کند.
مدیر عامل یک سازمان تجاری برجسته خط تولید ملی را که درآمد کمتر از فروش را گزارش می کرد، قطع کرده بود. با این حال، مدت کوتاهی پس از توقف تولید، مدیر برند نقشه فروش منطقه ای را به مدیرعامل نشان داد که نشان می داد محصول در دو ایالت به خوبی کار می کند. مدیر عامل بلافاصله تصمیم گرفت خط دیگری را کاهش دهد و محصول با عملکرد بهتر را مجدداً معرفی کرد – تا نیم میلیون دلار درآمد با حاشیه بالا نگه داشت. علیرغم نجات خوش شانس، مردم در این فکر مانده بودند که چند اشتباه نیم میلیون دلاری قبلاً مورد توجه قرار نگرفته است زیرا آنها به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی نداشتند.
هنگامی که رهبران کسب و کار می توانند تمام داده های خود را در زمینه مناسب ببینند، حدس و گمان های غیر ضروری را حذف می کنند و فرآیند تصمیم گیری خود را بهبود می بخشند.
دلیل شماره 2:
دریافت اطلاعات به موقع و دقیق از بخش خود به اندازه کافی سخت است. دریافت آنچه از بخش های دیگر نیاز دارید حتی بدتر است. اگرچه بخشها عموماً مایل به اشتراکگذاری اطلاعات هستند، اغلب فرآیندهای خوبی برای انجام این کار وجود ندارد و دپارتمانهای سلف توسعه مییابند.
اما علیرغم دشواری ذاتی، به اشتراک گذاری اطلاعات در یک سازمان برای بهبود دسترسی، تأثیر و رشد آن حیاتی است. به عنوان مثال، بخش بازاریابی باید بیش از تعداد سرنخ هایی که به قیف فروش منتقل می کند، ردیابی کند. برای اینکه بازاریابی کیفیت سرب را اندازه گیری کند و تعیین کند بودجه خود را کجا تخصیص دهد، برای ارزیابی عملکرد به اطلاعاتی از فروش، مالی و عملیات نیاز دارد:
- چه نوع سرنخ هایی به مشتریان تبدیل می شوند؟
- میانگین هزینه هر سرب چقدر است؟
- کدام سرنخ ها بیشترین ارزش طول عمر مشتری (CLV) را دارند؟
- کدام مشتریان برای تسریع ارزان ترین هستند؟
اداره یک کسب و کار به ندرت یک عملیات انفرادی است. وقتی رهبران، به اصطلاح، خلبانانی داشته باشند که در یک صفحه هستند و اطلاعات بسیار مورد نیاز را به اشتراک می گذارند، کارایی و شیوه های تجاری هوشمندانه همیشه در نوک انگشتان شما هستند. با این حال، هنگامی که داده ها در بخش های جداگانه گره خورده اند، کل سازمان با خطرات زیان هایی روبرو می شود که در غیر این صورت می توان از آن جلوگیری کرد.
چه چیزی بین شما و داده هایی که نیاز دارید قرار دارد؟ چگونه بر این موانع غلبه می کنید؟ بیایید در نظرات صحبت کنیم.
این پست وبلاگ بخشی از خلاصه اجرایی “4 دلیل برای اینکه رهبران کسب و کار کور می شوند (و چگونه خطر را از بین ببریم)” است. کل خلاصه را به صورت رایگان در مرکز آموزشی ما بخوانید.