فناوری جدید اغلب در “لمبو استقرار” گیر می کند – علیرغم اجماع در مورد مفید بودن آن، هیچ کس نمی داند چگونه ادامه دهد. این درد فزاینده ای است که با ظهور اینترنت شاهد آن بودیم، و ما دوباره آن را با داده ها می بینیم.
درک اهمیت داده ها با پذیرش کامل آنها متفاوت است. بر اساس گزارش اخیر Capgemini، اگرچه 60 درصد از مدیران بر این باورند که داده های بزرگ طی سه سال صنعت آنها را متحول خواهد کرد، اما تنها 13 درصد از سازمان ها به تولید در مقیاس کامل طرح های داده خود رسیده اند.
استراحت کجاست؟ این گزارش به دو مانع اصلی اشاره می کند:
داده های پراکنده
79 درصد از سازمان ها منابع داده خود را در سراسر سازمان یکپارچه نکرده اند. این بدان معنی است که تصمیم گیرندگان دیدگاه واحدی نسبت به داده ها ندارند و آنها را از تصمیم گیری دقیق باز می دارد.
فیلیپو پاسرینی، مدیر ارشد فناوری Procter & Gamble، این موضوع را به اشتراک میگذارد: «در گذشته، تصمیمگیرندگان زمان را صرف تعیین منابع داده یا اینکه چه کسی دقیقترین داده را داشت، میگذراند. این منجر به بحث های زیادی قبل از هر گونه تصمیم گیری واقعی شد.
با پراکنده شدن داده ها در جهات مختلف در تیم های مختلف، به دست آوردن یک نسخه واحد از حقیقت دشوار است – این دقیقا همان چیزی است که ابتکارات داده باید اصلاح کنند. متأسفانه، اگر نتوانید مشکلات را شناسایی کنید، راه حلی پیدا نخواهید کرد.
تیم های پراکنده
ابتکارات داده ها بخش های مختلف زیادی را در بر می گیرد و تعریف اهداف و جدول زمانی را دشوار می کند.
اریک اشپیگل، مدیرعامل زیمنس ایالات متحده، این چالش را برجسته میکند: «استفاده از دادههای بزرگ اغلب به معنای کار در عملکردهایی مانند فناوری اطلاعات، مهندسی، مالی و تأمین است و مالکیت دادهها در سازمان تکه تکه میشود. پرداختن به این چالشهای سازمانی به معنای یافتن راههای جدید برای همکاری در میان عملکردها و کسبوکارها است.»
به بیان ساده، پروژه های کلان داده اغلب حامیان مورد نیاز خود را ندارند. بدون فرهنگ داده محور، برای اعضای رتبه بندی یک شرکت سخت است که ببینند چگونه این پلتفرم ها نحوه کارشان را تغییر خواهند داد. بدون این حامیان، چه کسی به تیم مالی نزدیک می شود تا برای تامین مالی مورد نیاز باشد؟ و چه کسی معیارهای موفقیت را ایجاد می کند و اجرا را نظارت می کند؟ هیچ کس.
راه حل
بسیاری از این مشکلات در صورتی حل می شوند که یک مدیر اجرایی رهبری را بر عهده بگیرد، اما حتی در آن زمان نیز افراد زیادی باید در این فرآیند مشارکت داشته باشند. با وجود تیم های جداگانه در بخش های مختلف که بر روی یک پروژه کار می کنند، مشکلات ارتباطی تقریباً اجتناب ناپذیر است.
همانطور که گفته شد، بهتر است یک تیم مرکزی داشته باشید که به عنوان یک مرکز شایستگی داده عمل می کند، و حتی بهتر است اگر آن تیم یک بخش سودآور جداگانه از شرکت باشد.
به عنوان مثال، نوردستروم، آزمایشگاه داده نوردستروم، یک تیم چند رشته ای متشکل از دانشمندان داده، ریاضیدانان، آماردانان، برنامه نویسان و متخصصان تجارت را ایجاد کرد. تیمهایی مانند این مشکل دادههای پراکنده را حل میکنند زیرا آنها دادههای تلفیقی را لوکس نمیدانند—آنها برای انجام وظایف خود به آن نیاز دارند.
هنگامی که فیلیپو پاسرینی در سال 2004 بهعنوان مدیر ارشد اجرایی P&G انتخاب شد، پتانسیل دادهها برای تغییر فرآیند تصمیمگیری را درک کرد. او نام بخش فناوری اطلاعات را به «راهحلها و راهحلهای اطلاعاتی» تغییر داد.
P&G به یک رهبر جهانی در استفاده از تجزیه و تحلیل تبدیل شده است – گواهی بر تأثیر رهبری قوی و تمرکز. فرهنگ شرکتی مبتنی بر داده این کار را انجام می دهدهمه مدافع این نوع ابتکار عمل و هنگامی که این اتفاق می افتد، راه حل ها نیز انجام می شود.