زمانی که در دانشکده معماری بودم، پروژه ای را با الهام از هنرمند پیت موندریان انجام دادم. در طول کارم به این جمله از موندریان برخوردم: «من عکس نمیخواهم، میخواهم چیزها را بفهمم».
یک دهه بعد، من انتظار نداشتم شباهتی بین موندریان و مدیر عامل و بنیانگذار ما جاش جیمز پیدا کنم، اما یک ماه پیش جاش آزمایش #دومواجعهای را با گفتن چیزی شبیه به “من مطمئن نیستم چه اتفاقی میافتد زمانی که قرار است بیفتد” را آغاز کرد. این کار را انجام دهیم، اما اگر انجام دهیم، چیزی یاد خواهیم گرفت. این همه هیاهو بیش از هر چیز برای یافتن چیزهاست. پس چی پیدا کردیم؟ خوب، با توجه به اینکه من بیشتر یک آمیب در پتری دیش جاش هستم تا یک دانشمند با میکروسکوپ، نمی توانم در مورد بینش بزرگ 150 نفری که به انتهای شبکه های اجتماعی پرتاب شده اند صحبت کنم، اما می توانم صحبت کنم. در مورد آنچه می توانم ببینم در حالی که با حسرت به سطح نگاه می کنم.
چیزی که برای من بیشتر به چشم می آید درس اجتماع است. یکی از شگفتیهای رسانههای اجتماعی این است که چقدر با خانواده و دوستانم از زوریخ، سوئیس تا پیتسبورگ، پنسیلوانیا احساس ارتباط دارم. این بسیار رضایت بخش است، اما محبوب ترین پلتفرم ها به راحتی نمی توانند دایره “دوستان” من را به یک جامعه جهانی تبدیل کنند. من فکر می کنم یک دلیل ساده برای این وجود دارد، زبان.
پینترست را وارد کنید، جایی که واحد پول اصلی کلمات نیستند، بلکه تصاویر هستند. با جمع آوری تصاویر از نقاط دوردست اینترنت، چیزی بزرگتر از مجموع این عکس ها ظاهر می شود. در ابتدا، چیزی که دیدم مورد توجه قرار گرفت فرهنگ مصرف آشکار و ارزش موهای بلوند بافته شده بود. با این حال، در نهایت، دیدم که بیشتر ما چیزهایی را که زیبا، هوشمندانه یا غنی میدانیم به اشتراک میگذاریم.
علیرغم تمام مجموعهای از تصاویر «چیزهایی که میخواهم»، من از این که چگونه به راحتی با مردم از سراسر جهان فقط از طریق شیفتگی مشترک به ماشینهای دهه 1930 یا معماری در کوههای آلپ اتریش ارتباط برقرار کردهام، شگفتزده هستم. فقط در مدت کمی که در پینترست سر و صدا می کردم، با افرادی در آسیا و اروپا ارتباط برقرار کردم که در غیر این صورت نمی توانستم آنها را ملاقات کنم. با توجه به اینکه من آلمانی یا ژاپنی صحبت نمیکنم و فرانسویام به کمک به من در یافتن حمام، ماشین یا پنیرهای بدبو محدود میشود، این تجربیات مشترک اتفاق نمیافتد مگر اینکه از طریق عکس اتفاق بیفتد.
بنابراین اکنون می دانیم که اگر به یک دسته کامل از مردم با یک سری عکس کامل اینترنت بدهید، ممکن است نتوانند با یکدیگر صحبت کنند، اما مطمئناً می توانند نوعی جامعه بسازند. موندریان میدانست که این واقعاً مربوط به عکسها نیست. این در مورد یافتن چیزها است.