رابطه عجیب گاراژ باند اپل و هوش تجاری


موسیقی – و درامر

وقتی 14 ساله بودم، یکی از دوستانم به من نشان داد که چگونه سه آکورد را به هم بزنم تا “Wild Thing” را روی گیتار بنوازم. بلافاصله پس از آن تجربه متحول کننده زندگی، 40 دلار برای یک بدنه توخالی قدیمی و رنگ و رو رفته کم گذاشتم، یک نت موسیقی برای آلبوم متالیکا “… And Justice For All” قرض گرفتم و شروع به ورود به دنیای گیتار هوی متال کردم.

پس از مطالعه اولین کتاب نت موسیقی متالیکا، به دنبال مطالب جدیدی گشتم. شبکه دوستان گیتار نواز من برای اشتراک گذاری خوب بود، اما دسترسی شلوغ به کتاب ها و مجلات می تواند زودگذر باشد (یعنی طول کلاس چهارم انگلیسی). کپی کردن یادداشت ها با دست با مداد و کاغذ معمول ما بود روش کار.

تشکیل گروه‌ها منجر به ضبط دموها شد، اما زمان رزرو استودیو فراتر از وحشی‌ترین رویاهای ما گران بود. تجهیزات ضبط خانگی کمیاب و با کیفیت پایین بود. افزایش ظرفیت ضبط متوسط ​​4 آهنگی شما که به پینگ پنگ و درام های ضبط نیاز دارد، کار سختی بود. سپس خود نوازندگان طبل بودند. درامرهای ماهر به سختی به دست می آمد و بنابراین آنها مستعد رفتارهای دیوا بودند. تمرین معمولاً در گاراژ آنها انجام می شد و این به معنای عدم تمرین زمانی بود که مادرشان سردرد داشت. درامرها گلوگاه بودند.

انقلاب اینترنتی GarageBand

امروزه، هر مکی با GarageBand ارائه می‌شود و یک جستجوی ساده در وب برای نت‌های موسیقی گیتار میلیون‌ها نتیجه را به همراه دارد. GarageBand پیچیدگی یک استودیوی ضبط را ساده کرده و آن را در دستان توده ها قرار داده است. آهنگ های نامحدود به معنای دیگر پینگ پنگ نبود. یک گیتار را مستقیماً به مک خود وصل کنید و به مجموعه ای از امپ و افکت های گیتار مجازی دسترسی خواهید داشت. کتابخانه وسیع نمونه‌ها و حلقه‌های GarageBand این امکان را فراهم می‌کند که به تنهایی کار کنید. دیگر خبری از درامزهای وحشی نیست!

همان انقلاب در حال حاضر با هوش تجاری در حال وقوع است، اما به اندازه کافی سریع اتفاق نمی افتد. کسب و کارها در همه جا هنوز آمارها را به صورت دستی در صفحات گسترده کپی می کنند. آنها با سیستم های BI اختصاصی که گران و دست و پا گیر هستند کار می کنند. و سازمان‌ها در همه جا یک «طبل‌زن» دارند، فردی که انحصار داده‌ها را در اختیار دارد و نگرش اولیه‌ای دارد که دندان‌های شما را به هم فشار می‌دهد.

انتظارات جدید

از دیدگاه من، در مواجهه با تجربه کاربری و طراحی هر روز، فکر می‌کنم به مجموعه جدیدی از انتظارات نیاز داریم. پیوند انقلاب فناوری در BI یک تغییر پارادایم از «بدون فناوری» به «فناوری» نیست – به جرات می‌گویم ما در سال 1984 از این آستانه عبور کردیم.

در عوض، این انقلاب BI به انتظارات جدیدی نیاز دارد. حرفه‌ای‌های تجاری باید از پذیرش تجربیات کاربر بی‌معنا به خواستار دسترسی ساده به داده‌ها حرکت کنند. آنها باید از گوش دادن به بهانه های بیهوده در مورد اینکه چرا نمی توانند یک برنامه تلفن همراه محکم برای داشبورد BI خود تهیه کنند، دست بردارند. و آنها باید داده ها را در تمام سطوح سازمان در دسترس قرار دهند، نه تعداد کمی از آنها (من به شما نگاه می کنم، درامرها).

در واقع ایجاد تغییر در نظر من سخت تر است. رفتن از “هیچ” به “چیزی” آسان تر است زیرا تفاوت های واضح و آشکاری وجود دارد. اما زمانی که ما در حال تغییر یک فناوری از قبل پذیرفته شده هستیم، راحت‌تر می‌توانیم در وضعیت موجود خود بنشینیم. این ضرب المثل می گوید: «چیزها به اندازه کافی خوب کار می کنند، پس قایق را تکان ندهید». اما هست نه به اندازه کافی خوب کار می کند درست همانطور که کپی کردن نت موسیقی با دست بسیار ناکارآمد بود – و صادقانه بگویم، اغلب غیرقابل خواندن – گزارش دستی زمانی که BI به همان اندازه پیشرفته است، اتلاف وقت زیادی است.

قدم به جلو

من اغلب به این فکر می کنم که اگر خود نوجوان من به ابزارهای امروزی دسترسی داشت چه اتفاقی می افتاد. اشتیاق من به گیتار متال به تدریج جای خود را به طراحی داد زیرا به دنبال شغلی بودم که موقعیت ستاره راک (*ahem) را بدون بار تور فراهم کند.

به عنوان یک طراح محصول در Domo، من وظیفه طراحی رابط هایی را داشتم که پیچیدگی را کاهش می دهد. از این نظر، من Domo را به عنوان GarageBand هوش تجاری می بینم. ما فرآیندهای پیچیده را انجام می دهیم و آنها را تا حدی ساده می کنیم که به شما امکان می دهد بر آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید: تجزیه و تحلیل داده های خود برای تصمیم گیری بهتر.

آن را بررسی کنید

بنابراین، شرکت شما چه اقدامات منسوخ شده ای با داده های خود دارد؟ آیا هنوز “با دست” کپی می کنید زیرا راه بهتری پیدا نکرده اید؟ آیا “درامر” شرکت شما به دلیل عجیب بودن باعث استرس غیر ضروری می شود؟ یک دمو با نماینده Domo برنامه ریزی کنید و اجازه دهید ما شما را شگفت زده کنیم. اخراج درامر به شما بستگی دارد.




دیدگاهتان را بنویسید