چرا BI خراب است و 3 راه برای رفع آن


یکی از بزرگترین ناامیدی های من به عنوان مدیرعامل یک شرکت دولتی – و یکی از دلایل اصلی من که Domo را راه اندازی کردم – این بود که چقدر سخت (خوب، غیرممکن) به دست آوردن تمام داده های مورد نیاز در زمانی که به آن نیاز داشتم، بود. در واقع، معمولاً دانستن آنچه در خارج از شرکت می‌گذرد آسان‌تر از دانستن واقعی آنچه در داخل شرکت است، بود. ما در تجارت تجزیه و تحلیل وب بهترین بودیم و می‌توانستم هر زمان که می‌خواستم قیمت سهام خود را بررسی کنم، اما از من بپرسید چند کارمند داریم یا موجودی نقدی ما چقدر است و دو یا سه روز طول کشید.

معلوم شد که من تنها نبودم که احساس می‌کردم فاقد ذکاوت تجاری هستیم. دور از آن. و اگر به گارتنر گوش دهید، حتی بدتر به نظر می رسد: 70 تا 80 درصد پروژه های هوش تجاری با شکست مواجه می شوند.

اکنون، این آمار به وضوح در رده “دانه نمک” قرار می گیرد. آیا واقعاً 80 درصد پروژه‌های BI شکست می‌خورند و باعث خسارات مالی بزرگ و یک سری اخراج می‌شوند؟ احتمالا نه.

مطمئناً این میزان شکست ارتباطی با انتظارات بالا و ضرب‌الاجل‌های تهاجمی دارد. اما با این حال، یک واقعیت مهم را نشان می دهد: چه بر اساس واقعیت باشد یا نه، این تصور غالب وجود دارد که BI سنتی شکسته شده است. چرا این بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید. اما من می‌خواهم سه دلیل اصلی برای خراب شدن هوش تجاری و سه راه برای رفع آن ارائه کنم.

اگر چه من خودم بیشتر یک پسر جی زی/کانیه وست هستم، میک جگر کوچولو را برای کمک به برجسته کردن مسائل کانالی می کنم. هیچ کس درباره بیشتر خواستن، کمتر گرفتن یا سوار شدن بر ابرهایی مانند سنگ ها آواز نمی خواند.

مشکل شماره 1: من نمی توانم رضایتی را کسب کنم. اگر یک تحلیلگر داده یا یک متخصص اکسل نباشید، احتمالاً از سیستم BI خود رضایت یا ارزش زیادی نخواهید داشت. تجربه کاربری در اکثر راه حل های هوش تجاری، حداقل نمی توان گفت، به شدت بر جداول و متن یا موزاییکی از نمودارها و نمودارهای از هم گسیخته تکیه ندارد. و حتی من را در مورد به موقع بودن بیشتر این داده ها شروع نکنید. گزارش‌های برنامه‌ریزی شده منظم برای جلسات برنامه‌ریزی شده عالی هستند (که من از آن متنفرم و اتفاقاً هرگز انجام نمی‌دهم)، اما مانند اکثر مدیران، برنامه‌ای 9 تا 5 ندارم و وقتی الهام گرفته می‌شود، به نظرم می‌رسد. اگر روزی دارم و می‌خواهم آخرین آمار فروش خود را در ساعت 3 بامداد ببینم، مجبورم نکنید معاون فروش خود را بیدار کنم تا این اطلاعات را به دست بیاورم. کاری که من انجام داده ام. همین هفته گذشته

راه حل: تجربه را جذاب تر کنید. به این موضوع فکر کنید: داده ها مهم نیستند. آنچه مهم است این است که با داده ها چه می کنید. این بدان معناست که ابزارها و داشبوردهای بصری و به موقع سلف سرویس را در دست رهبران کسب و کار قرار دهید. زمان آن رسیده است که پیاده‌سازی‌های BI به جداول محوری خسته‌کننده و بدون الهام اتکا نکنند و شروع به ارائه داده‌ها در تجسم‌های قانع‌کننده‌ای کنند که به راحتی قابل درک هستند، در زمان واقعی ارائه می‌شوند و با بینش بارگیری می‌شوند.

مشکل شماره 2: شما همیشه نمی توانید به آنچه می خواهید برسید. بسیاری از سازمان ها موفقیت BI را با مقدار اطلاعاتی که می توانند در یک انبار داده جمع آوری کنند تعریف می کنند. اما واقعیت این است که هیچ شرکتی هرگز 100 درصد داده های مربوطه را در یک جعبه دریافت نخواهد کرد. در واقع، مدیرعامل یکی از شرکت‌های Fortune 50 که اخیراً با او صحبت کردم، گفت که شرکت او از هر کس دیگری در هوش تجاری پیشرفته‌تر است و آنها تقریباً همه سیستم‌های BI را در دسترس دارند. اما با وجود این همه سرمایه گذاری، تنها 85 درصد از داده هایی که آنها می خواستند در انبار داده آنها ذخیره می شد. مدل تک جعبه ای کار نمی کند. کسب‌وکار خیلی سریع پیش می‌رود و بازارها اغلب تغییر می‌کنند تا همه چیز را بگیرند.

راه حل: جمع آوری کنید، مهاجرت نکنید. همانطور که گفته شد: همیشه داده های مهمی وجود خواهد داشت که به انبار مرکزی نمی رسد. به جای اجبار مهاجرت داده ها به یک گودال بی انتها، زمان آن فرا رسیده است که شرکت ها راه حل هایی را اتخاذ کنند که می توانند به طور یکپارچه پنجره ای به منابع مختلف اطلاعات بدون جابجایی یا کپی کردن داده ها ارائه دهند.

مشکل شماره 3: از ابر خود خارج شوید. یا باید بگویم ابر بهتری پیدا کنید. هوش تجاری مبتنی بر ابر مملو از امید است و پتانسیل ارائه راه‌حل‌های کم‌هزینه را دارد که در دسترس‌تر هستند، به‌ویژه برای کاربران تجاری. اما تقریباً در همه موارد، راه‌حل‌های ابری امروزی می‌خواهند مشتریان را وادار به طعم وانیلی کنند. انگار برای ناهار در صف منتظر ماندن است. وقتی به همه انتخاب‌ها و آنچه می‌توانید انتخاب کنید فکر می‌کنید کمی هیجان‌زده می‌شوید. اما وقتی به جلوی صف می رسید، خانم ناهار فقط یک سینی از هر چیزی که فکر می کند می خواهید تهیه کنید به شما می دهد. این وضعیت فعلی ابر BI است. مانند این است که «در اینجا پنج برنامه ای که با آنها کار می کنیم و سه داشبورد که می توانید از بین آنها انتخاب کنید، آمده است. و نه، شما نمی توانید ژله داشته باشید. به اندازه کافی خوب نیست.

راه حل: از ابر انتظار بیشتری داشته باشید. من یکی از بزرگترین شرکت های ابری جهان را به مدت 14 سال اداره کردم. کافی است بگویم، من کمی در مورد کارهایی که می توان و نمی توان انجام داد می دانم. و هیچ دلیلی وجود ندارد که راه‌حل‌های هوش تجاری مبتنی بر ابر نتوانند تجربه، انعطاف‌پذیری و ارزشی را که مدیران عامل و سایر مدیران و مدیران انتظار دارند ارائه دهند. فکر می‌کنم InfoWord آن را به خوبی بیان کرده است: «استفاده از BI در فضای ابری یک تغییر بازی است. از طریق استفاده از محاسبات ابری، BI در نهایت مقرون به صرفه و در دسترس است.

آیا می توانم “آمین” بگیرم؟

(…و اگر در واقع فقط کلمه “آمین” را با صدای بلند گفتید، ممکن است بخواهید با تیم من اینجا در Domo صحبت کنید. شانس خوبی وجود دارد که آنها بتوانند کمک کنند.)




دیدگاهتان را بنویسید