فقط یک یادآوری سریع که یک فرهنگ خصمانه می تواند هر پروژه فناوری را نابود کند – و اغلب هم همین کار را می کند!
محققان میگویند پروژههای هوش مصنوعی تمایل دارند «فنا اجتماعی» باشند – جایی که جنبههای فنی بر جنبه اجتماعی کار غالب است.
اما سرمایهگذاری در رویکردهای «مهندسی-اجتماعی» (قرار دادن افراد در اولویت) میتواند سود زیادی به همراه داشته باشد، زیرا در نهایت بزرگترین مزایای هوش مصنوعی در هوش تقویتشده است که افراد و تیمها را قادر میسازد تا بیش از آنچه در گذشته میتوانستند انجام دهند.
ساختاربندی دقیق روشهای جدید کار پس از اجرای فناوری میتواند دنیایی از درد و ناامیدی را برای همه درگیرها نجات دهد.
به گفته دانشگاهیان، فهرستی از مواردی وجود دارد که هنگام بهینه سازی نقش ها و تیم ها برای فناوری های جدید مانند هوش مصنوعی باید به آنها فکر کنید:
بهینه سازی مشارکتی: انسان ها را باید به عنوان ابزاری کمکی برای ماشین ها در نظر گرفت، نه امتداد آنها.
سازگاری / چابکی: هدف طراحی کار باید افزایش تنوع باشد نه کاهش آن و گروه ها باید پاسخگوی حل مشکلات محلی باشند. یادگیری فردی و سازمانی برای توانمندسازی سازمان برای سازگاری با تغییرات ضروری است.
استقلال مسئول: کار باید به تیم ها یا گروه های کنترل شده داخلی اختصاص داده شود، بنابراین از “تفکر از راه دور” با درگیر کردن کل سیستم جلوگیری شود.
کل: هدفی که باید انجام شود باید با حداقل مقررات در مورد چگونگی انجام آن مشخص شود. سیستم باید به عنوان مجموعه ای از فعالیت ها در نظر گرفته شود که یک کل عملکردی را تشکیل می دهد، نه مجموعه ای از وظایف جداگانه.
معنی: هر فردی باید سطح بهینهای از تنوع را تجربه کند، فرصتهایی برای یادگیری داشته باشد، فرصتی برای تصمیمگیری که بر نتایج کار تأثیر میگذارد، حمایت سازمانی، کاری که ارزش شناخت عمومی را داشته باشد و پتانسیل آیندهای مطلوب را داشته باشد.
آیا دیدهاید که در پروژههایی که شما در آن شرکت داشتهاید، درباره این جنبههای کار صحبت کنند؟
برای جزئیات بیشتر، مقاله کامل هوش مصنوعی و کار دیجیتال: چرخش اجتماعی تکنیکال را بخوانید